فرهنگ و هنر

شهید حفیظی؛ جوانی با دغدغه‌ آینده

کا 118/قم شهید احمد حفیظی خطاب به برادران و خواهران تحصیل کننده نوشت: شما در پشت جبهه در سنگر مدرسه درس بخوانید تا مشت محکمی بر دهان منافقین شرق و غرب بزنید که شما امید امام هستید، شما آینده‌سازان این مملکت اسلامی هستید، شما باید فردا این کشور را که با خون آبیاری شده است اداره کنید و به درد این مردم ستمدیده برسید.

شهید احمد حفیظی در دوم دی ماه ۱۳۴۳ در قم به دنیا سلام گفت و دوران ابتدایی را در مدرسه‌ای در گذر خان و راهنمایی را در مدرسه‌ای در باجک گذراند.
زمستان‌ها را به تحصیل و تابستان‌ها را به نقشه کشی در کنار پدر و برادرش مشغول بود.

دوران دبیرستان را با اشتیاق فراوان در مدرسه حکیم نظامی گذراند و در کنکور سراسری نیز شرکت کرد اما قبل از اینکه بتواند به دانشگاه به آرزوی چندساله‌اش یعنی شهادت رسید.

اطرافیاش می‌گویند که انقلاب کاملاً او را دگرگون کرده بود و پس آغاز جنگ همواره در جبهه‌ها حضور داشت و می‌گفت تا جنگ هست ما هم باید در جبهه باشیم حتی خطاب به بردارش نوشته بود یا درس بخوانید و یا به جبهه بیایید.

احمد سرانجام در ۲۱ اسفند ماه ۱۳۶۳ در عملیات بدر به شهادت رسید و در قطعه هفت گلزار شهدا علی بن جعفر قم (ع) آرام گرفت.

برشی از وصیت نامه شهید حفیظی:

با درود و سلام بر پرچم‌دار مکتب توحید خاتم‌الانبیاء حضرت محمد ابن‌عبدالله (ص) پیامبر بزرگ اسلام و با سلام خدمت بقیه‌الله الاعظم حجه الله فی ارضه حجه ابن‌الحسن المهدی امام المنتظر، منجی انسانها، قیام کننده برای احیای عدل و عدالت، مهدی موعود (ع) و با سلام و درود بیکران بر امام امت، این پرچم‌دار حق و حقیقت، یار و یاور بی‌کسان، رهبر مسلمین جهان، بت شکن زمان، قوت قلب رزمندگان اسلام، آن رهبری که می‌گوید «اگر به من خدمتگزار بگوئید بهتر از این است که رهبر بگوئید «خمینی عزیز؛ و با درود بر شهدای خونین کفن و به یاد آنان که با نثار خون خود یک‌بار دیگر چهره تاریخ را عوض کرده و جباران و زورگویان را همراه با سلطه شومشان به زباله‌دانی تاریخ فرستاند تا دگر ملت‌ها جوشش و جنبش یابند و قیام و خروشی علیه نظام استبداد و استعمار و نفاق بپا نمایند و به یاد آنان که رفتند و رسالت حسین گونه خود را به انجام رسانیده و بر هر چه کفر و طاغوت بود شوریدند، حسینیانی که جهادشان فقط و فقط فی سبیل الله بود و به همان طریق شهید شدند که یادشان گرامی.

شهید حفیظی؛ جوانی با دغدغه‌ آینده

سخنی با خانواده گرامی‌ام:

مرگ در راه خدا و کشته شدن در راه هدف و مقصد که همان رستگار شدن است افتخار است و اگر لطف و کرم خداوند متعال قسمت من حقیر و کوچک و گنه‌کار شد و شهادت در را خدا که آرزوی دیرینه من هست نصیبم کرد، در مرگ خونبارم گریه نکنید بلکه برای مظلومیت حسین‌ابن‌علی (ع) و شهدای کربلا گریه کنید.
مادر تو بوستان سبز وجود منی و من غنچه توأم که توأم پروریده‌ای، از یاد خدا غافل مباش، در راه دین خدا بکوش که هر چه بکوشی باز هم کم است. مادرم، تو باید مثل کوه استوار باشی و بدان که من ازدواج با سلاح و زندگی با جهاد را انتخاب کردم و شما باید زینب وار بپا خیزید و رسالت حسین گونه شهیدان گلگون کفن را به جهان برسانید.

سخنی با امت حزب الله:

هر کس باید ابتدا مبارزه با نفس خویش را شروع کند و جنگ با نفس را به شدتی برساند که شیطان نتواند بر او غلبه کند، همیشه به یاد خدا باشید و برای رضای خدا گام بردارید و کارتان مخلص و پاک باشد و اگر اشخاصی پیدا شوند که نفسشان طغیان کرده و مرتکب اموری که ممنوعه ذکر شده گردند، اینجا تکلیف شرعی امت حزب الله است که به‌سرعت و قاطعیت جلوی این فساد را بگیرند، چه بقول امام عزیز «اگر در داخل ملت یک کرم زدگی پیدا نشود خارجی‌ها نمی‌توانند کاری انجام دهند» وظیفه خطیر دیگر حزب الله این است که با تمام توان وجود خود در جهت تحقق و پیگیری فرمان امام تلاش و مجاهدت نمایند، مبادا که پیام‌های امام که خودسازی و پیامبر گونه هست به بوته فراموشی سپرده شود، باید با صبر و دقت و استقامت به پیگیری فرامین امام پرداخت و از مسئولین اجرای آن را خواست.

ای برادران و خواهران تحصیل کننده:

شما در پشت جبهه در سنگر مدرسه درس بخوانید تا مشت محکمی بر دهان منافقین شرق و غرب بزنید که شما امید امام هستید، شما آینده‌سازان این مملکت اسلامی هستید، شما باید فردا این کشور را که با خون آبیاری شده است اداره کنید و به درد این مردم ستمدیده برسید، باید تحصیلتان برای رضای خدا باشد و باید به شما بگویم که تمدن اسلامی به عنوان یک مکتب همیشه در کنار علم بوده و همیشه در حال مبارزه با جهل.

انتهای پیام

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا