فرهنگ و هنر

روایت یک شهادت خاص

شهید شنبه‌ای غسل شهادت کرد و در کنار دیواری متصل به سنگر مشغول نوشتن شد، فکر کردیم گراها را ثبت می‌کند. به خواندن نماز ظهر و عصر مشغول شدیم. ساعتی بعد آتش دشمن شدت پیدا کرد او که اینک فارغ از خواندن نماز شده بود و مشغول ناهار بود غذا خوردن را ناتمام گذاشت و به محل استقرار خمپاره ۱۲۰ رفت و از من خواست دیده‌بانی کنم.

به گزارش کا 118، روح‌الله شنبه‌ای نخستین شهید سپاه پاسداران ایلام بود که چند دقیقه قبل از شهادت، وصیت نامه‌ش را بر روی تکه مقوایی نوشت و دقایقی بعد بر اثر اصابت گلوله  ۱۱ روز پیش از آغاز رسمی جنگ تحمیلی در مهران شهید شد.

شنبه‌ای سال ۱۳۳۶ در شهر ایلام از ایل دهبالایی متولد شد و  ظهر پنجشنبه ۲۰ شهریور سال ۵۹ در حالی که هنوز جنگ تحمیلی بصورت رسمی آغاز نشده بود، در منطقه مرزی بهرام‌آباد از توابع شهر مهران در هنگام مقاومت در برابر تهاجم دشمن به مرزهای کشور به شهادت رسید.

او در حالی که گلوله‌های توپ ۱۲۰ میلی متری را به سمت دشمن شلیک می‌کرد تا پاسخی به گلوله باران دشمن بعثی دهد، با اصابت گلوله توپ به سنگرش جاودان شد. 

علی زاهدپور یکی از همرزمان این شهید در خاطرات خود می‌گوید: «صبح روز ۲۰ شهریور سال ۵۹ در سپاه مهران همراه ایشان بودم، با هم به سمت بهرام آباد رفتیم، شهید شنبه‌ای گلوله‌های خمپاره ۱۲۰ میلی متری را  خرج گذاری و براساس گراهای قبلی بسوی دشمن شلیک کرد.

 دشمن به شدت دهکده متروکه بهرام آباد و باغات اطراف و پاسگاه ژاندرمری را زیر آتش خود داشت و با انواع سلاح‌های سنگین توپ و خمپاره این منطقه را هدف قرار داده بود.هر بار قسمتی از ساختمانی که در آن پناه گرفته بودیم بر سرمان فرو می‌ریخت و ما ناچار جای خود را عوض می‌کردیم تبادل آتش تا ظهر ادامه داشت، برای لحظه‌ای از شدت آتش کاسته شد و این فرصتی شد تا رزمندگان غسل شهادت را در جویبار کنار دهکده بجای آورند.

شهید شنبه‌ای هم مثل سایرین غسل شهادت کرد و در کنار دیواری متصل به سنگر مشغول نوشتن شد، فکر کردیم گراها را ثبت می‌کند لذا توجهی نکرده و به خواندن نماز ظهر و عصر مشغول شدیم. ساعتی بعد آتش دشمن شدت پیدا کرد او که اینک فارغ از خواندن نماز شده بود و مشغول ناهار بود غذا خوردن را ناتمام گذاشت و به محل استقرار خمپاره ۱۲۰ رفت و از من خواست دیده‌بانی کنم.

گلوله‌ها را یک به یک آماده کرده به سمت هدف پرتاب می‌کرد. وقتی داشت گلوله چهارم را آماده می‌کرد ناگهان گلوله توپ دشمن درست وسط سنگر خمپاره فرود آمدو  انبوهی از گرد و غبار و دود انفجار همه جا را پوشاند. لحظاتی بعد به سوی سنگرش شتافتم. افتاده بود و سجده خون بجا می‌آورد. صدایش زدیم، ولی لبیکش را ندای ملکوتی شهادت قبلا گفته بود، وقتی یادداشت‌هایش را پیدا کردیم، تازه فهمیدیم مشغول ثبت گرا نبوده است.

در حین انتقال پیکر مطهرش از تکه مقوایی که همراهش بود فهمیدیم وصیتنامه‌اش را دقایقی قبل از شهادتش نوشته است. او این چنین وصیت کرده است:

«بسم اله الرحمن الرحیم
بسم اله القاصم الجبارین

به خدا راهم را تشخیص داده‌ام و خدا را دیده‌ام و هدف و مقصد را شناخته‌ام و دشمن را نیز به عیان دیده‌ام، پس چرا بر این مرکب خوشبختی که آگاهی می‌باشد به سوی اله به پیش نتازم و قلب دشمنان حق و حقیقت را آماج گلوله‌هایم قرار ندهم و در این راه به شربت شهادت چون دیگر برادرانم نائل نگردم.»

انتهای پیام

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا