انسان را شهادت زنده میکند
خبرگزاری دانشجویان ایران(کا 118) – دفاع مقدس در آینه شعر
چند شعر از محمدرضا سهرابینژاد:
پیکار علیه ظالمان پیشهی ماست
جان در ره دوست دادن اندیشه ماست
هرگز ندهیم تن به ذلت، هرگز!
در خون زلال کربلا ریشه ماست
****
در حیرت تماشاییان
عاقبت
از آتش «نمرود»
سربلند بیرون آمد
وطنم!
****
پاهای گِل آلودهام را
بر سنگری متروکه
کوبید
سرباز مجروحی درآمد
با «مُشت بسته»
پنداشتم…
وقتی نشان رفتم
با ترسخندی
پیشتر آمد
مُشت خودش را باز کرد و
سیب پنهان را
به من داد
من هم، در آغوشش گرفتم!
****
عدهای را
در ایستگاه مرگ
پیاده کردم و
جمعی را تاراندم.
قطار فشنگ
چه به موقع رسید!
***
انسان را
«شهادت»
زنده میکند!
باور نمیکنی؟!
زندگان مرده
و مردگان زنده را ببین!
***
زبان ابر
که بند آمد
زمین
شکاف خورد و
شهیدی
شکُفت!
*****
با آنکه گلولهاش تنم را بوسید
خون زد شتک و پیرهنم را بوسید
آنقدر گلوله بر تن خصم زدم
تا خم شد و «خاک وطنم» را بوسید
محمدرضا سهرابینژاد متخلص به «سهراب» در سال۱۳۳۲ در تهران متولد شد. او از دوران نوجوانی و به سال ۱۳۵۲ به سرودن شعر پرداخت. شعرهای او تاکنون به صورت پراکنده در نشریهها، جُنگهای ادبی و مجموعه شعرهای گردآوری شده، انتشار یافته است.
از کتابهای منتشر شده او هم به اینها میتوان اشاره کرد: «اشارات اشک»، «گزیده ادبیات معاصر شماره۲۲»، «این همه باران» که دفتر رباعی و دو بیتیهای اوست، «آیینهها»، «ناگهان زلال»، «پیغمبری به امت خود پشت کرده است»، «وطنم ابراهیم»، «برشانههای رود دریاها شناورند»، «اقیانوسهای مستطیل»، «نیلوفرهای مهتابی»، «از صاعقه تا باران» و «تجلی قران در غزلیات سعدی».
سهراغبینژاد از نسل شاعران رباعیسرای دوران جنگ تحمیلی است که بویژه با رباعیهای حماسی خود شناخته شده بود.
انتهای پیام