شهید ماهرخ؛ ورزشکار و اهل هنر، هنر آسمانی شدن
کا 118/قم شهید ماهرخ در وصیتنامه اش نوشت: از شما میخواهم که بعد از شهادت من برداران و خواهران سنگر مرا و اسلحه مرا از زمین بردارید. برادران سنگر و اسلحه و خواهران در سنگر مدرسه مشغول درس و به گفته امام پیر جماران، امید ملت، امام خمینی مدرسه سنگر است و قلم ما اسلحه ماست.
ابوالفضل ماهرخ بچه پایین شهر قم است. بچه محله دروازه ری. یکی از شهید پرورترین خیابان های کشور. ابوالفضل را همه در این منطقه به نیکی و نیکنامی یاد می کنند. او الگوی بسیاری از جوانان و نوجوانان محله است. او در میدان رزم کم نظیر بود و در میان هنر هم یکه تاز. حافظ قرآن بود و مانوس با ادعیه و روحی داشت لطیف و شاد و شیرین سخن.
باشگاهی که پدرش سالها بعد برای زنده نگاه داشتن نامش در این منطقه تاسیس کرد تا سالهای سال یکی از قهرمان پرورترین باشگاه های رزمی قم بود که صدها جوان پرشرور شور را در این باشگاه سربه زیر کرد و مرام پهلوانی را که پدرش با زنده نگاه داشتن راه و مرام ابوالفضل به شاگردانش می آموخت، در وجود آنها زنده کرد.
ابوالفضل فرزند اول خانواده و گرما بخش خانه بود و در چهارم شهریور 1351 در روستای سراجه از توابع شهرستان قم چشم به جهان گشود و در منطقه دروازه ری شهر مقدس قم رشد یافت. تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه میرزای قمی به پایان رسانید و سپس وارد مدرسه امام سجاد (ع) شد.
به خاطر علاقه سرشاری که به هنر داشت با پیشنهاد یکی از معلمان و تشویق پدرش در هلال احمر مشغول آموزش خطاطی شد. مدتی گذشت تا در این زمینه پیشرفت چشمگیری کرد به طوری که چهار خط نستعلیق، شکسته، نسخ و ثلث را یاد گرفته بود.
به پیشنهاد دادستان وقت، در دفتر جبهه و جنگ و روابط عمومی دادگاه انقلاب اسلامی قم فعالیت هنری خود را شروع کرد و از آن پس برای پایگاهها و انجمنها، آموزش و پرورش، جهاد سازندگی، بهویژه برای خانوادههای معظم شهدا خطاطی و طراحی میکرد.
در مرداد سال 1364 در مسابقه کشوری که در مشهد مقدس برگزار شد در رشته خوشنویسی رتبه دوم جوانان و نوجوانان سراسر کشور را کسب کرد.
فعالیت ماهرخ فقط در خوشنویسی نبود و در رشتههایی نظیر کاراته، شنا، فوتبال، دوومیدانی همچنین سرود، عکاسی و حفظ و قرائت قرآن مجید هم فعالیت میکرد.
برای آشنایی با جبهه و جنگ به مدت دو ماه در جبهه خطاطی میکرد و در پادگان 21 حمزه سیدالشهداء (ع) دید تا این که از پادگان امام صادق اعزام شد تا مدتی در پست امدادگر عملیات در گردانهای امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، ولی عصر (عج) انجام وظیفه کند.
دانش آموز سوم راهنمایی بود که از سوی بسیج به بجهه رفت سرانجام 22 آبان 1366 در کربلای ایران، شلمچه، بر اثر اصابت گلوله به دست و قلبش به شهادت رسید و در گلزار شهدا علی بن جعفر قم (ع)آرام گرفت.
خاطراتی از همرزمان شهید ابوالفضل ماهرخ:
بعد از اتمام دوره آموزشی با شهید ماهرخ و برادر حسین محمدی همراه سپاه محمد (ص) از تهران به پادگان شهید منتظری در قم منتقل شدیم و یک دوره آموزشی متنوع نظامی از قبیل مانور عملیاتی، آموزش چریکی و راهپیمایی از بهشت زهرا (س) به نام پیشتازان کربلا به سوی شهر خون و قیام قم حرکت کردیم.
خیلی از بچهها را میدیدیم که خسته شدهاند ولی شهید ماهرخ با عشق و علاقه خاصی به راه خود ادامه میداد و پیشانی بند (کربلا ما داریم میآییم) را بر سر خود بسته بود و پرچم (لا اله الا الله) را در دست داشت. نزدیک آمدم و گفتم ابوالفضل آنقدر خودت را خسته نکن کمی هم استراحت کن.
اما دیدم چون کوهی استوار لبخندی زد و این شعر را خواند:
در مسلخ عشق جان فدا باید کرد
یعنی به حسین بن علی علیه السلام اقتدا کرد
ابوالفضل در بخش از وصیت نامه خود آورده است:
از شما میخواهم که بعد از شهادت من برداران و خواهران سنگر مرا و اسلحه مرا از زمین بردارید. برادران سنگر و اسلحه و خواهران در سنگر مدرسه مشغول درس و به گفته امام پیر جماران، امید ملت، امام خمینی مدرسه سنگر است و قلم ما اسلحه ماست. و از خواهران دینی خودم توصیه میکنم که زینب وار در صحنه پیکار باشد مانند زهرا سیده النساء العالمین باشند.
ایزن به تو از فاطمه این گونه خطاب است
ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است
مستند تصویری «رخ ماه» گوشهای از زندگانی هنرمند شهید ابوالفضل ماهرخ است که به همت سازمان بسیج هنرمندان استان قم تولید شده است.
انتهای پیام