فرهنگ و هنر

شوروی آماده کمک بود، مصدق خودش نخواست

به گزارش خبرنگار اندیشه و تاریخ کا 118، کیانوری می‌نویسد: یکی از مسائلی که درباره دوران دولت مصدق مطرح می‌شود عدم حمایت شوروی از اوست، در حالی که چنین نیست و این اتهام هم از آن اتهاماتی است که مکرر مطرح می‌شد و فقط جنبه تبلیغاتی داشت. واقعیت این است که خود دکتر مصدق بود که نمی‌خواست از امکانات همسایگی شوروی به سود جنبش ملی استفاده کند و تمام امید خود را به آمریکا بسته بود.

شوروی به طور جدی از خواست‌های دکتر مصدق و ملی شدن صنعت نفت ایران حمایت می‌کرد و مطبوعات شوروی هم از دکتر مصدق و آیت الله کاشانی به عنوان رهبران این نهضت پشتیبانی می‌کردند.

شوروی آماده کمک بود، مصدق خودش نخواست
بزرگ علوی

در گفت و گوهای ما در هیات اجرائیه [حزب توده]، یکی از دلایلی که من همیشه برای اثبات نادرستی نظرات اکثریت – که دکتر مصدق و کاشانی را عمال امپریالیسم می‌دانستند – عنوان می‌کردم مواضع مطبوعات شوروی بود. خوب به یاد دارم که در یکی از شماره‌های مجله فلسفی که از طرف شعبه فلسفه آکادمی علوم شوروی منتشر می‌شد، مقاله جالبی درباره نهضت ملی ایران و تائید آن درج شده بود. انتقاد حزب کمونیست شوروی از مواضع غلط اکثریت هیات اجرائیه حزب توده هم بارها به ما ابلاغ شد.

بزرگ علوی که در آن زمان در خانه فرهنگ شوروی کار می‌کرد چند بار برای ما پیغام آورد که «چرا شما با مصدق مخالفید؟ سیاست او در جهت منافع ملت ایران است.»

شوروی آماده کمک بود، مصدق خودش نخواست
فواد روحانی

حمایت اتحاد شوروی از دولت مصدق حداقل در سه مورد کاملا آشکار است:

اول، شکایت انگلیس به شورای امنیت سازمان ملل که مصدق به خاطر آن در جلسه شورا شرکت کرد. در این ماجرا تنها مداخله شوروی باعث شد که شورای امنیت نتواند علیه ایران تصمیم بگیرد و اعلام کند که دعوای یک کمپانی با یک دولت به شورای امنیت مربوط نیست.

دوم، در مساله تحریم نفت ایران توسط غرب. در این ماجرا نیز شوروی و کشورهای سوسیالیستی (لهستان، چکسلواکی و مجارستان) آمادگی خود را برای شکستن تحریم و کمک به ایران اعلام کردند. ولی دولت مصدق زیر فشار آمریکا و انگلیس شهامت این اقدام را نداشت و حاضر نشد از این امکان به سود ملت ایران و جنبش ملی استفاده کند. رادیو صدای آمریکا برای ترساندن مصدق می گفت: فروش نفت به شوروی باعث تشدید نفوذ آنها در دولت ایران خواهد شد. فواد روحانی [نویسنده کتاب تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران] می‌نویسد: «پیشنهادهایی از طرف بعضی ممالک اروپای شرقی یعنی لهستان، چکسلواکی و مجارستان رسیده بود که در مورد آنها تهدید انگلستان هم اثری نداشت چرا که پیشنهادکنندگان اظهار کرده بودند وسیله حمل و نقل را نیز خود فراهم خواهند کرد. با این حال نسبت به این پیشنهادها، دولت ایران دست به دست می‌کرد… در تاریخ ۱۱ دی ماه دولت لهستان از ایران گله کرد که ترتیب اثری به پیشنهادش نداده است.»

شوروی آماده کمک بود، مصدق خودش نخواست

سوم، اقدامات شوروی برای حل مسائل مالی میان دو کشور و توسعه مناسبات بازرگانی. این اقدامات همزمان با رای دولت شوروی در سازمان ملل آغاز شد و سفیر شوروی در تهران چند بار به دکتر مصدق نخست وزیر و باقرکاظمی وزیر امور خارجه مراجعه کرد و اعلام داشت که دولت شوروی آماده است که اختلافات مالی خود با ایران را در مورد طلاهای ایران در بانک مرکزی شوروی و اختلافات کوچک مرزی حل کند.

باختر امروز [نشریه دکتر حسین فاطمی] در ۲۷ مهرماه ۱۳۳۰ نوشت: آقای کاظمی هم در این باب (حل اختلافات مالی) و هم در مورد رای شورای امنیت از دولت شوروی تشکر کرد.

متاسفانه دکتر مصدق به کمک های آمریکا دل بسته بود. او پیشنهاد تشکیل کمیسیون مشترک حل اختلاف را تا تیر ۱۳۳۲ به تعویق انداخت و تنها پس از اینکه از کمک های آمریکا قطع امید کرد حاضر به مذاکره با شوروی شد. باختر امروز در ۸ تیرماه ۱۳۳۲ نوشت: سفیر سابق شوروی قبل از عزیمت از ایران با وزارت خارجه ایران تماس گرفت و درباره استرداد طلاها و سایر مطالبات ایران از شوروی با مفتاح مذاکره کرد.

همین روزنامه ۳۱ تیر ۱۳۳۲ نوشت: مذاکرات بازرگانی که از خرداد ماه میان هیات نمایندگی شوروی و وزیر اقتصاد ایران جریان داشت در همان آغاز به نتیجه رسید…

شوروی آماده کمک بود، مصدق خودش نخواست
نورالدین کیانوری

مذاکرات به نتایج مثبت رسید و قرار شد پروتکل نهایی همزمان در تهران و مسکو منتشر شود. میران مطالبات ایران از شوروی نیز عبارت بود از حدود ۱۱ تن طلابه ارزش ۱۲.۵ میلیون دلار و ۷.۵ میلیون دلار نقد که جمعا حدود ۲۰ میلیون دلار می‌شد. سپهبد امان الله جهانبانی هم برای حل اختلافات مرزی تعیین شد. این موافقتنامه و پروتکل با عکس و تفصیلات در روزنامه های آن زمان از جمله باختر امروز و کیهان درج شده است.

متاسفانه در همین زمان کودتای ۲۸ مرداد پیش آمد. دولت شوروی هم تا ماهها پس از کودتا از تحویل مطالبات ایران خودداری کرد ولی بالاخره با تهدید فضل الله زاهدی نخست وزیر وقت مواجه شد. زاهدی می خواست به شورای امنیت شکایت کند لذا طلاهای فوق به ایران تحویل داده شد.

این مساله طبیعی و روشن را بعدها جبهه ملی ها علم کردند و به تبلیغات سخیفی علیه حزب توده و اتحاد شوروی پرداختند و ما نیز در جزوه افسانه های طلاهای ایران با مدرک و سند به آن پاسخ دادیم.

شوروی آماده کمک بود، مصدق خودش نخواست
فضل الله زاهدی و شاه

تنها کمک ممکن شوروی، پیشنهادات مصرانه برای خرید نفت از ایران و توسعه تجارت با ایران بود. اگر دولت مصدق از این پیشنهادات استقبال می‌کرد، وضع اقتصادی کشور را که در نتیجه قطع درآمد نفت دچار سختی شده بود بهبود جدی می بخشید. با توسعه تجارت با شوروی هم بازار ایران را از رکود بیرون می‌آورد و به میزان زیادی از نارضایتی اقشار مختلف مردم به طور جدی می‌کاست. در این صورت آیا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به یک ۳۰ تیر ۱۳۳۱ دیگر تبدیل نمی‌شد؟

دولت دکتر مصدق حتی فروش چند صد تن آهن قراضه را به شوروی قدغن کرد. وزیر اقتصاد دولت مصدق که می‌بایست در پیشرفت مناسبات اقتصادی با شوروی و کشورهای دموکراسی توده ای کوشا باشد همکار کودتاچیان از آب درآمد!

منبع: خاطرات نورالدین کیانوری، انتشارات موسسه اطلاعات

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا